از یکشنبه ذهنم درگیر حرفای دکتره.
خیلی سخت بود واسم اینکه دکتر دوباره زل بزنه به پروندم و حرفایی با مضمون "سخته"،"طول میکشه"،"چیزی تغییر نکرده" بگه.
دقیقا از همون روز تا امروز حرف یه کار پزشکی رو میزدم و سعی در راضی کردن خانوادم داشتم که خودمم از موفقیتش اطمینان ندارم.‌‌
بهم میگن این همه صبر کردی و زحمت کشیدی یکم دیگه صبر کن بالاخره تمام میشه.
درسته.یکم بی طاقت شدم.


باشه.
هنوز هم صبر میکنم و این مشکلی که برای من غیرژنتیکی و بی سابقه تو خانواده ست و دلایلش به ظاهر پیش پا افتاده ست اما دنیایی رو تغییر داد و همین باعث میشه که یقین پیدا کنم که یه لطف از خداوندمه رو به خود خدا میسپرم‌‌.تمام.

عشق ، یعنی به تو رسیدن...

تو معنای یه احساسِ قشنگی

کربلای ما همین امروز است...

صبر ,رو ,فایل ,یکم ,تمام ,کنم ,به خود ,خود خدا ,خدا میسپرم‌‌ ,میسپرم‌‌ تمام ,رو به

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مدرسه رباتیک اخبار بلاکچین خط خطی هایم زنان ناشناخته بلاگ من زی زی موویز طراحی داروخانه آموزش ایلوستریتور 2017 آموزش مکالمه زبان انگلیسی با فیلم روش جدید هک اکانت بازی های آنلاین